عشق آرماني

ساخت وبلاگ
همیشه دوست داشتمسفرنامه ای بنویسم که با همه فرق داشته باشهاز این به بعد در مورد سفر های خودم و دیگران براتون می نویسملطفا نشونی وب من را به اشتراک بذاریدهر چند متن هام در اکثر وبگاههام منتشر میشهولی این وب را یه طور دیگه ای دوست دارمخوب این بار در مورد شیراز می خوام براتون بنویسمیک آزاد راهی به قول قدیمیا اتوبان , بین اصفهان و شیراز احداث شده که الحق و انصاف خیلی از نظر مسیر خوبه زمان را کمتر کردهولی متاسفانه شما از وقتی وارد آزاد راه شاه چراغ میشیدتااااااااشیرازهیچ مورد رفاهی پیدا نمی کنیدآب و غذا و سرویس بهداشتی که وجود نداره کلا سه چهار ساعت بین راه باید بچسبی به صندلی وسیله نقلیه تا برسیخیلی زرنگ باشی باید توی شهر خودت از نظر تغذیه و نوشیدنی تامین باشیاگر چنین کاری نکنیحتما پس از رسیدن به مقصد از گرسنگی و تشنگی و خلاصه بقیه مواردهلاک خواهی شدخلاصه اینطوریاستاز خوبی های شیراز بخوام بگم همتون میدونیدفصل بهارش تا اواسط خرداد هوا عااااالییییییبوی گل و عطر بهار نارنج مست کنندستمناسب حال شعرا و عاشقای واقعیِاز نظر معنوی همحال و هوای حافظ و آدمایی که برایزیارت مزار اومده بودند خیلی شاعرانه بودجالبیش این بود کهفال پرنده می گرفتندبا تعبیر سی هزار تومان بدون تعبیر پانزده هزار تومانکسی که اهل شعر بود خودش میتونست فالشو تعبیر کنهبه نظرم سعدی خیلی مظلوم واقع شدهچون اهالی مقبره حافظ با تموم احساسشون با حافظ حرف می زدنداما در مقبره سعدی فقط به یک فاتحه اکتفا می کردنداطراف ارگ کریم خان تاریخ را میشه حس کردانگار وارد کتاب تاریخ شدیم و حال و هوای زمان کریم خان را می فهمیمکیوسک تلفن سکه ایش منو برد به دوران کودکیمخاطره هایی که با تلفن سکه ای داشتم گونه هامو خیس کرداز فالوده های خوشمزه عشق آرماني...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 2 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 15:06

هر طوری که فکر می کنمبه این نتیجه میرسم کهدنیا شبیه یه الاکلنگِکه آدما و شرایط دائما در حال جا به جایی هستند هیچ چیزی در این جهان ثابت نیستهر ذره ای در حال تبدیل شدن از حالتی به حالتی دیگستیعنی شرایط به قدری سریع در حال تبدیل شدنهکه در یک زمان بسیار شادی و به دیگران فخر می فروشیبه سرعتدر زمان دیگر از بس دچار سختی میشی نمیدونی چه کار کنیدر یک شرایط فکر می کنی عزیز تر از اون دیگه نیستدر شرایط بعدی می فهمی تو عزیزترینش نیستیدر شرایطیبه یه نفر کمک می کنیدر شرایط بعدی یک نفر به تو کمک می کنهدنیا در هم نیستبلکه بسیار دقیق و منظم سر جای خودش قرار گرفتهفقط اعمال و رفتار هستند که وضعیت شرایط بعدی را مشخص می کنندیعنیبا هر قدم داریم قدم بعدی را می سازیماینطوری بگمسرعت تبدیل شرایط دنیا بیشتر شدهباید از این به بعدبا فکر کردن درست و حساب شده قدم های بعدی را برداریماز غم کسی که داره رنج می کشه , به خاطره کینه ای که ازش داشتید شادی نکنیدچون شما حتی با یک فکر چند ثانیه ایتحول بعدی زندگیتونو ساختیدخلاصهدنیا را باید درک کردکه اگر دیر بفهمید بر چه اساسی برنامه ریزی شدهفایده ای ندارهتا بعد + نوشته شده در  بیست و سوم فروردین ۱۴۰۳ساعت ۱۲ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 3 تاريخ : دوشنبه 27 فروردين 1403 ساعت: 15:06

با دوستیپیام ها ی قسمت نظر خواهی را بررسی می کردیمگفتنود و نه درصد مخاطبات آدمای درستی هستندیعنی اهل دلندولی یک درصد انگار دلشون می خوادبرای زندگیشون هیجان درست کنندبه یاد رمانی افتادمکه خیلی سال پیش خوندمنقش اصلی داستان مردی بود که دلش می خواستبرای خنده یه جرمی انجام بدهپلیس بهش شک کنه بدوه دنبالشخندیدم و گفتماون یک درصدم به نظرم آدمای درستی هستندیا هنوز به بلوغ فکری نرسیدند یا اینکه اسیر قضاوت اشتباه شدندنمیدونند حرف یا خبر چه کسی رو باور کنندمن همیشه به افرادی که گاهی بی دلیل با عصبانیت باهام حرف می زنندمیگمبیا با هم حرف بزنیم مشکل را حل کنیمشاید یه فکر اشتباه یه خبر اشتباه تو رو به قضاوت اشتباه کشوندهبعضیا قدرت تفکیک مسائل را ندارند یک نفر باید براشون همون موردی را که به خاطرش دچار اشتباه شدندُ توضیح بدهو در اکثر موارد می فهمند که در مورد من اشتباه قضاوت کردند مثلا شما به کسی که اصلا منو نمیشناسه بگوفلانی این خصوصیات اخلاقی را دارهاگر فرد منطقی باشه میگهخوب من که نمیشناسمش پس نمیتونم بگم خوبه یا بداگر سنش کم باشه یا به بلوغ فکری نرسیده باشهمیگه بیخود کرده که این برخورد را با دوست من انجام دادهحالا میرم حالشو میگیرمگفتچه حوصله ای داری باهاشون حرف می زنیبه درک که چه فکری باعث عصبانیتش شده گفتممشکل تا کوچیکه باید حلش کردوقتی بزرگ شد هر کاری کنی نمیتونی از عواقب بعدیش جلوگیری کنیگفتتازه فهمیدمتو برای رسیدن به این همه صبر و موفقیت چقدر رنج کشیدیگفتمتا وقتی سرم روی شانه های خداستمحکمترین تکیه گاه دنیا را دارمخدایا عاشقتمبی منت بی تردید + نوشته شده در  دوم فروردین ۱۴۰۳ساعت ۱ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 1:26

در این مطلب یه موضوعی را انتخاب کردمکه شاید بعضی ها خوششون نیاد در مراجعاتم به مراکز مختلفمتوجه شدمنود درصد منشی ها هیچ اطلاعی در مورد تخصص کسی که منشیش هستند را ندارندبه نظرم منشی را باید بعد از گذروندن یک دوره آموزشینسبت به تخصص و یا در رابطه با مرکز مورد نظر استخدام کنندچون وقتی منشیهیچ اطلاعی در مورد دلیل مراجعه ارباب رجوع یا بیمار نداشته باشهفقط فرد مراجعه کننده اذیت میشهاکثر منشی ها را هم که اصلا نمیشه باهاشون حرف زدمثلا توی دندونپزشکی داشتم برای منشی توضیح می دادم که برای فلان کار اومدمبا عصبانیت گفتخودم میدونم برای چی اومدی برو فلان اتاقرفتیم سه ساعت نشستیم توی اتاق انتظار وقتی نوبتمون شد دکتر گفت اشتباه اومدین من این کارو انجام نمیدمیا یه منشی دیگه که جلوی میزش ایستاده بودیمداد زد برو بشین صدات میزنمخندیدم گفتم مگه شما میدونی من چیکار دارم یا کیی هستم که صدام بزنی ؟خخخخمنشی یکی از دکترا که انگار بالاترین سمت را داشت میگفتخانم شما برای چی اومدی , دکتر این تخصص را ندارههمراهم بهش نگاهی کرد کارت ویزیت دکتر را نشون دادو گفت ولی اینجا که اینطوری نوشتهمنشی نگاهی به کارت کرد و با عصبانیت داد زدبلههههه درست اومدین بشینید صداتون می زنمخنده دار ترینش این بود کهیه منشی به دوستی از بی نگاهان که بینایی نداشت گفتهنقطه ی قرمز دستگاه را نگاه کنهر چی هم این بیچاره میگفتهمن بینایی ندارم نقطه قرمز چیه ؟منشی هم با مشت میکوبیده روی صفحه نمایشگر و میگفتهاینجااااااااخخخخخدوستم میگفتبعد از نیم ساعت مشت کوبیدن و ندیدن مندکتر اومد گفت درست میگه بینایی ندارهبماند دوستم تا چند ساعت بعدش چی کشیدولی کاش یه تدبیر درستی برای استخدام منشی های دارای مهارت به کار بگیرندچون واقعا ارباب رجوع در برخ عشق آرماني...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 25 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 1:26

دوستی میگفتبعد از متاهل شدن اکثر اختلافات به خاطر فضای مجازیِ گفتم چرا ؟گفتچون آدما ی زیادی هستند کهعقده های درونیشونو سر دوستان مجازی خالی می کنندیه رباطی برام فرستادگفت مثلا ببین این رباط در تلگرام فقط برای دوستی و سرگرم شدنِوارد رباط شد به اولین درخواست دوستی پاسخ دادطرف مقابل با جرات گفت متاهله و دنبال دوست اجتماعی می گردهده تای بعدی از مرد ها هم متاهل بودندیعنی چنین جاهایی عواقبی مثل بی اعتماد شدن زنها به مردها و سرد شدن روابط را به همراه دارهگفت ببین اینجا آدمی اگه بیمار روحی نباشه یا از اعتماد طرف مقابلش سوء استفاده نکنهبسیار مفید و پر از پیشرفت و موفقیتهولی اگه کسی بفهمه با اولین مشکل زندگی آدمایی توی فضای مجازی هستندکه میتونند خلأ درونشو پر کنندحتما بنیان خانواده نابود میشهبعضی هام که با اولین درخواست جنس مخالفمجازی را به واقعیت می کشوننداز خانمی پرسیدچرا اومدی اینجا ؟گفت از تنهایی , همسرم یا سر کاره یا دنبال رفیقاشه اصلا حواسش به من نیستاز مردی پرسیدچرا به همسرت خیانت می کنی ؟گفت همسرم یک ساله مریض شدهگفت قبلا سالم بود ؟جواب دادبله از وقتی مریض شده منم دنبال جایگزینش هستمگفتفکر کن اون با تو همین کارو می کرد چی میشد ؟جواب دادفورا طلاقش می دادم قانونم که طرف مردهاستبرای من چت ها رو می خوند و من بیشتر به مجرد بودنم افتخار کردمخلاصه کاش یاد بگیریم از فضای مجازی فقط برایبالا بردن سطح اطلاعات یا ابراز محبت به عزیز ترین های زندگیمون استفاده کنیمدنیای خنده وانه های این بارم کمی تلخ بودولی بیایید به افرادی که در احساسمون شریک شدندحتی فرصت فکر کردن به تکیه گاهی دیگری را ندیماحساس آدمی که قسمتی از وجودمون شدهبسیار ارزشمند تر از لذت های زودگذر و اعتباری فضای مجازی هستتا سوژ عشق آرماني...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 21 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 1:26

در مکانی به عشق بازی چند جوان که کمی با ما فاصله داشتند فکر می کردمدر ذهنم زمزمه کردمدر پشت همه ی این لبخند هایک خانواده ی نگران , یک پدر و مادرِ پریشانوجود داردبه نظرم شادی که نگرانی و پریشانی همراهش باشهاصلا دوست داشتنی نیستدر دنیای مدرن این روزهاانگار هیچکس دلواپس بودنِ نزدیکترین عزیزان برایش مهم نیستفقط از دنیای مدرن همین را یاد گرفته اندمن دیگه بزرگ شدم شما حق دخالت توی زندگیمو نداریدانگار نمی فهمندچقدر آرامششون ؛ خوشبختیشون برای اطرافیان مهمهمن نمی خوام بگمعاشقی خیابونی بده یا خوبههر کسی اعتقادات خودشو دارهولی میشه دنیای مدرن را به خانواده های سنتی کشیدخانواده ها پناه امن روابط مدرن این روزها هستندهر چند هیچ خانواده ی اصیلی زیر بار انتخاب های غیر متعارف نمیرهولی میشه با تدبیر درستاز این همه طلاق جلوگیری کردآمار ها بیانگر جامعه ای هستندکه آدمها از ترس جدایی هیچ اعتمادی به هم ندارندبه هر حالکسی که در رابطهمسئولیت پذیری ندارهبراش مهم نیستخانوادش تا نیمه شب چشم انتظارشندکسی که هیچ حد و مرزی در روابطش ندارهیعنیبا غریبه ها مثل خواهر و برادرش رفتار می کنهو صمیمی میشهکسی کهفرق جمع خانوادگی و جمع دوستان و افراد تازه وارد را نمیدونهکسی کهبا هر درخواستی از جانب شما موافقت می کنهو با یک بفرمایید سادهچند دقیقه بعد روی صندلی ماشین یا مبل خانه ی شما نشستهبه هیچ عنوان , به هیچ عنوانهمسر یا شریک روز های سخت شما نیستپس کمی برای دلواپسی های خانواده هاتون ارزش قائل باشیدچون هیچ نگرانی بی دلیل نیستکمی تامل+ نوشته شده در  بیست و دوم بهمن ۱۴۰۲ساعت ۱۰ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 16 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 12:44

دوستی از من پرسیدچرا انقدر به مهاجرت فکر می کنی ؟با اینکه بسیار موفقی و نیازی به مهاجرت نداریگفتمبه خاطره بیکاری نهبه خاطره سختی هایی که کشیدم نهبه خاطره پذیرفته نشدنم بعد از قبولی در آزمون سرنوشت سازم نهبه خاطره فقر فرهنگی مملکتم در برخورد ها نهبه خاطره اجرایی نشدن قانون حمایت از معلولین نهبه خاطره نادیده گرفتنم در مهارتهام و رایگان برای دیگران کار کردنم نهبه خاطره مشکلات این روز های سختم نهگفت پس چی ؟قطره ای اشک روی گونه هایم غلتیدگفتمبه خاطره اینکه در سرزمینی باشم تا کسی مثل او درونش نباشدتا راضی شوم که دیگر نیستتا باور کنمدر این سرزمینهیچکس با احساسم شریک نیستتا دیگر از فراق کسی اشک نریزمتا دیگردر انتظار تماس کسی نباشمتا دیگرشبها درست در میان پخش هزارمین بار موزیک دلخواهش خوابم نبردتا دیگربه خاطراتش فکر نکنمهر روز از کوچه ی خاطراتش با گونه های خیس شده رد نشومتا دیگرحتی در خیالم هم , با لبخند های همان روز هایش تصورش نکنمتا باورم شوددر سرزمین جدیدمآدمها به عشق های افسانه ای فکر نمی کننداما هر چه همه ی این دیگر ها را در ذهنم مرور می کنمپایانش به جایی می رسمکه هنوز دوستش دارمهنوز تنها ساکن بی ریای قلب من است چون تنها کسی بود کههمیشه به احساسم احترام گذاشتتنها کسی بودکه از سکوت هایم فهمیدچقدر از فراقش رنج می کشمتنها کسی بودکه هرگز برایم از احساس های بیمار نگفتتنها کسی هست که به خاطرش دلم با من در سرزمینی دیگر همراه نمی شود حالا در بین دو راهیِرفتن و ماندنپریشانمچرا که اوخیلی سادهعزیزترین احساس ماندگارم شد + نوشته شده در  بیست و چهارم بهمن ۱۴۰۲ساعت ۳ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  (Why? عشق آرماني...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 15 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 12:44

قانون های جا بی جااین روز ها کم نیستندچند تایی انتخاب کردم که براتون بنویسمراستیمنظورم از قانون های جا بی جاجا به جا شدنشون نیستبلکه قانون هایی که در عمل هیچکدام اجرا نمیشهمثلاطبق قانونهیچ محل کسبی حق نداره بدون دستگاه کارت خوان فعالیت کنهاکثر مطب پزشکان ,و نود و نه درصد آرایشگاه ها بدون دستگاه کارت خوان فعااااااالندخخخخخودم ده مواردی که این چند وقت کار داشتمهیچکدومشون دستگاه کارت خوان نداشتندیکی گفتپول نقد نمیگیریم نگهداشتنش خطرناکهبعدی گفتدستگاهمون تا صبح درست بود حالا خراب شدهبعدی گفتاینترنتمون قطع شده نمیشه استفاده کردبعدی گفتدستگاه رسید نمیده کاغذم نداریمخلاصههمه ارباب رجوع را می فرستادند چند کیلومتر اونطرف تر اسکناس بگیرند بیارند خدمتشونبرای یکی از بیمارا واقعا ناراحت شدمپیرزنی بود که به سختی راه می رفتمنشی داد کشید سرشپووووول نقد بده دستگاااااه نداریم برو دو تا خیابون بالاتر از خودپرداز پول بگیر بیارواقعا در حق ارباب رجوع علنا داره ظلم میشه ولی هیچکس پیگیری نمیکنهقانون بعدی بدتر از اینهمثلا بیمه تکمیلی برای ملت درست کردندفرزند خودش میره هزینه درمانشو میدهبعد بیمه میاد هزینه رو به حساب سرپرست خانواده که پدرش هست واریض می کنهحالا جنگ فرزند و پدر شروع میشهبسیار دیدم که پدرا هزینه رو به فرزندشون پس نمیدنبیمه ها باید تدبیری بیاندیشندکه هزینه با هر حسابی پرداخت شدهبه همون حساب پول را برگردونندخلاصه قانون های جا بی جا خیلی زیادندکمی تامل + نوشته شده در  بیست و هفتم بهمن ۱۴۰۲ساعت ۱۰ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 19 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 12:44

محبوبمبرای دوست نداشتنت با احساسم معامله ها کردمو هر بار باختم , شکستممی دانم دیگربرای تمام احساس های ناب گذشته دیر شدهولیجان دلم , آروم جونمعشق که حد و مرز ندارهزمان نمی شناسههمیشه در نامه هایم برایت گفته امعشق بی مرز ترین آفریده ی دنیاستپس از من نخواه برای زمان های بدون تو پشیمان باشماز من نخواه دیگر عاشقت نباشماز من نخواه به خاطره اینکه فقر فرهنگی نخواست ؛ زمان عاشق شدنم نیست فراموشت کنماز من نخواهچون می دانی به جایی نمی رسیمن اگر اهل بی وفایی بودماگر اهل فراموشیت بودمخیلی وقت پیش باید از دنیای احساسم دور می شدمهمه ی آدمها می دانندفقر فرهنگی تو را از من گرفتهمه می داننداگر فقر فرهنگی نبود چقدر خوشبخت بودیممحبوب جان و دلممن عشق را از همان کودکی ها یاد گرفتممن عشق ورزیدن را لحظه لحظه لمس کردموقتی پدرم بی ریا عاشق مادرم بودوقتی مادرم برای یک عزیزم گفتن پدرم تا عرش می رفتاز من نخواه بی خیال عشقمان شومچون فقر فرهنگی نخواستهمن از مادرم یاد گرفتمهر انسانی فقط یکبار عاشق می شودمن از پدرم یاد گرفتممرد واقعی اهل خیانت و فراق نیستباور کندنیای عاشقانه ی آنها را دیده امکه حالادر این نقطه از روزگارمهنوز می گویمتو تنها عشق ماندگار منی + نوشته شده در  بیست و پنجم دی ۱۴۰۲ساعت ۱۲ ق.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 16 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 14:40

از دیار شما سفر خواهم کرد. از دیار عشق نمایان رنگی سفر خواهم کرد.به جایی می روم که ,آدمها به خاطر مال دنیا عاشق یکدیگر نباشند.به جایی می روم ,که محبت بوی میراث نداشته باشد.به جایی می روم ,که آدمها , بر سر گفتن یک دوستت دارم ساده با هم قهر نکنند.جایی که ,آدمها معنی احساس را با ترازوی مادیات نسنجند.جایی که ,آدمها به خاطر قدرت بیشتر به راحتی از حریم امن یکدیگر نگذرند.جایی که حریم آدمها ارزشمند باشد.جایی که همخونها بر سر مال بیشتر , به جان هم نیفتند.سرزمین آرزو های من ,خالی از ,همه ی بدیهاست. آدمهایش اسیر خشم و اضطراب نیستند. جایی که خدا هست , عشق هست , محبت هست , احساس های ناب هستچقدر رویایی شده ام نه ؟ درست فهمیدی , حال دلم خوب نیست.خوب عشق به همین حال بدیاشه .حالا به من می خندی و می گویی ,بیچاره رویا پرداز شده ,چنین جایی وجود ندارد.آن مدینه ی فاضله ی من , آن سرزمین آرزو های من ,همان حریم بین دستان توست ,که عاشقانه دوستش دارم.در حریم آغوش تو ,آدمها ی فرصت طلب نیستند.آدمها از سر مجبوری عاشق هم نیستند.در حریم دستان تو ,محبوب ترین محبوب دنیا هست .و همین برای تمام عاشقانه هایم کافیست . + نوشته شده در  بیست و هفتم دی ۱۴۰۲ساعت ۲ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   |  عشق آرماني...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 14:40