با دوستی
پیام ها ی قسمت نظر خواهی را بررسی می کردیم
گفت
نود و نه درصد مخاطبات آدمای درستی هستند
یعنی اهل دلند
ولی یک درصد انگار دلشون می خواد
برای زندگیشون هیجان درست کنند
به یاد رمانی افتادم
که خیلی سال پیش خوندم
نقش اصلی داستان مردی بود که دلش می خواست
برای خنده یه جرمی انجام بده
پلیس بهش شک کنه بدوه دنبالش
خندیدم و گفتم
اون یک درصدم به نظرم آدمای درستی هستند
یا هنوز به بلوغ فکری نرسیدند یا اینکه
اسیر قضاوت اشتباه شدند
نمیدونند حرف یا خبر چه کسی رو باور کنند
من همیشه به افرادی که گاهی بی دلیل با عصبانیت باهام حرف می زنند
میگم
بیا با هم حرف بزنیم مشکل را حل کنیم
شاید یه فکر اشتباه یه خبر اشتباه
تو رو به قضاوت اشتباه کشونده
بعضیا قدرت تفکیک مسائل را ندارند
یک نفر باید
براشون همون موردی را که به خاطرش دچار اشتباه شدندُ توضیح بده
و در اکثر موارد می فهمند که در مورد من اشتباه قضاوت کردند
مثلا شما به کسی که اصلا منو نمیشناسه بگو
فلانی این خصوصیات اخلاقی را داره
اگر فرد منطقی باشه میگه
خوب من که نمیشناسمش پس نمیتونم بگم خوبه یا بد
اگر سنش کم باشه یا به بلوغ فکری نرسیده باشه
میگه بیخود کرده که این برخورد را با دوست من انجام داده
حالا میرم حالشو میگیرم
گفت
چه حوصله ای داری باهاشون حرف می زنی
به درک که چه فکری باعث عصبانیتش شده
گفتم
مشکل تا کوچیکه باید حلش کرد
وقتی بزرگ شد هر کاری کنی نمیتونی از عواقب بعدیش جلوگیری کنی
گفت
تازه فهمیدم
تو برای رسیدن به این همه صبر و موفقیت چقدر رنج کشیدی
گفتم
تا وقتی سرم روی شانه های خداست
محکمترین تکیه گاه دنیا را دارم
خدایا عاشقتم
بی منت بی تردید
برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 23