بانوی شرقی

ساخت وبلاگ

 


 نوشته بود برایم
 بانوی شرقی دلم
 برایتان رنج زحمتی دارم جسارت نباشد ها
 دلم از شما خواسته ای دارد
 بانو جانم
 می شود به جای ماسک های این روز ها بر صفحه ی دلبری ما روبنده بگذارید ؟
 هر چند چشمان دلفریبتان کمان ابروی عاشق کشتان
 ذره ای از بودن پوشش این روز ها کم نمی کند
 بانوی شرقی دلم
 می شود به جای دستکش این روز ها
 نشان عشق بر انگشتان رنج کشیده تان منقوش کنم ؟
 آخر می گویند فقط عشق مصیبت این روز ها را می تواند نابود کند  
 بانو جانم
 می شود در کنار تمام قدم های شما
 قدم های پر از آرامشم  را برایتان همراه کنم ؟
 بانوی شرقی دلم
 نگاه ناوک انداز شما هنوز در پشت همه ی پوشش های این روز ها نجابت دارد
 در غم پنهان نگاهتان قربان  شوم
 نکند باران نگاهتان را ، لحظه ای ، حتی احساس کنم
 بانوی شرقی دلم
 هنوز لیلایی در جهانم به وسعت حریم حیا ی شما نیست
 هنوز دستانی به پاکی حریم دستان شما نیست
 هنوز کلامی جرات نکرده از وجودم دوستت دارم را
 به پای قدم های نابتان از ترس شکستن
 گلبرگ ظریف احساستانبه صفحه ی مهربانویی چون شما اسائه ادب کند
 برایش می نویسم
 مهربان شرقی دلم
 کجای جهانم  جوانمردی چون تو در واقعیت بود ؟
  کجای جهانم
 آدمها حریم را نشکستند و جسارت نکردند
 جز تویی که در باور هایم یگانه بودی ؟
 مهربان شرقی من
 هنوز نجابت درون شرم گونه هایت یادم هست
 هنوز فراموش نکرده ام که هرگز نگفتی چرا بی نگاهی ؟
 فراموش نکرده ام که گفتی
 به من بیاموز در بی نگاهی چگونه بیشتر و بیشتر عاشقت باشم
 مهربان شرقی دلم
 جسارت نباشد
 در این وانفسای بودن یا نبودنت
 فقط در هیاهوی این دل پریشانم
 تکیه گاهم باش و بس

عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 259 تاريخ : پنجشنبه 18 ارديبهشت 1399 ساعت: 7:30