خدایا فقط ممنونم از تو

خبری به من رسید
 که در یکی از شهر ها یکی از معلولین گرامی سی دی دکلمه های من را می فروخته
 وقتی به من خبر دادن و منتظر برخورد من با ایشون بودند
 خیلی فکر کردم ،خیلی خواستم این موضوع و ابعادش را بسنجم
  در این مرحله بود که به یاد آوردم
 مجوزی را که هزینه ی دریافتش را نداشتم
 شغلی را که در حد توانایی من بود و دیگری نا جوانمردانه صاحب شد

 به یاد آوردم در آزمون وکالت 

با بهترین رتبه فقط به خاطر مسائل حاشیه ای که ربطی به من نداشت پذیرفته نشدم
 و خلاصه همه ی فرصت هایی را که به خاطر هیچ از دست دادم

  باعث شد  تاثیرات خیلی بدی روی من بگذارد
  گاهی مدتها درگیر اون اتفاقات می شدم
 و حالا که هر کسی من را به عنوان یکی از شاعران و نویسندگان سرزمینم می شناسد
 به خاطر آوردم  وقتی اولین جایزه ی بهترین متن را در سن دوازده سالگی دریافت کردم
 یک کتابی  از یک نویسنده ی بزرگ بود
 همان وقتها به خودم به روزگارم به تمام آدم هایی
 که یا توانایی من را قبول داشتند یا نداشتند قول دادم
 حتی اگر هیچوقت کتابی از من به چاپ نرسه حتی اگه موانع روزگار هر بار سخت تر بشه
 من یک روز نویسنده ای خواهم شد
 و باور هایم را به آدم های روزگار خواهم آموخت
 برای رسیدن به آرزو هایی که به خاطرش رنج کشیدید
 به خاطرش از غم و شادی های زیادی گذشتید
 به خاطرش زیاد زمین خوردید
 ارزش زیادی قائل باشید
 چرا که رسیدن به انتخاب این آدمها کار آسانی نیست
 حتما که نباید در مقام تدریس یا شغلی که خواست آدم های  خاص این سرزمین است باشید
 برای رسیدن به آنچه که خواسته ی دل شماست
 فقط فراموش نکنید
 کارُ خوبه خدا درست کنه ....