یار بهاری من

ساخت وبلاگ
 


مهربانم ؛ ای یار بهاری من
 زمانها گذشتند تا باور کنم قدم هایم به سوی تو همان اشتباه روزگارم بود
 شاید اختیار دلم را نداشتم
 نمی دانم کی دلم سرکش شد ، نمی دانم چرا زبانم افسار گسیخت
 ولی هر چه بود کار دل بود و بس
 نمی دانم کی  یکدفعه در گذشته ی احساسم غرق شدم
 که وقتی فهمیدم دلم از دستم رفته بود
 و دیگر کاری با همه ی آینده ام کرد که نمی شد بی خیالش شوم
 لحظه لحظه همه ی آن روزگار را مرور می کنم
 من اهل دنیا ی تو نبودم ، بی هوا از نمی دانم کجا پایم سُر خورد افتادم درون دنیا ی تو
 آدم های دنیا ی تو از جنس من نبودند
 آدم های افکار تو عشق چه می دانستند چیست
 آدم های سرزمین تو برای احساس ارزشی قائل نبودند
 و من در دنیا ی خودم خوشبختی را با عشق آموخته بودم
 حق داشتند آدم های سرزمینت که باور نکردند عشقم را
 آخر من از کلماتی بهره می بردم که آنها هرگز در روزگارشان نشنیده بودند
 آدم های سرزمین تو حق داشتند
 به عشق ماندگارم بخندند
 آخر آنها چه می دانستند دوست داشتن معنایش چیست ؟
 آنها وصال را یک راه عادی روزگار می دانستند که هر کسی باید از آن راه بگذرد
 خلاصه مهربانم
 
 واسه آخرین بار قراری بذار  همونجا که با هم شدیم روبرو  
 

 

http://dl.biamusic.us/Tak/Alireza%20Roozegar/Alireza%20Roozegar%20-%20Gharare%20Akhar.mp3

عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 219 تاريخ : چهارشنبه 11 ارديبهشت 1398 ساعت: 23:52