خاطره

ساخت وبلاگ
 

مهربانم مي خوام يه خاطره برات تعريف كنم يادته گفتم مي خوام از اين به بعد خاطرات واقعي برات بنويسم
 دوران دانشجويي يه همكلاسي داشتم كه
 كلا غلط بود كلامش غلط نگاهش غلط رفتارش غلط اصلا كل وجودش غلط بود
 چون خود خواه بود مي خواست همه مطيعش باشند اگه ذره اي فكر مي كرد كسي داره ازش بهتر ميشه يا بين بقيه محبوب ميشه زيرابشو مي زد تا پاي جنون
اون وقتا تازه درد بي نگاهي داشت توي وجودم شروع مي شد
 تازه داشتم معني نديدن را مي فهميدم
 تازه داشتم معني بي كسي را درك مي كردم
 تازه  دو رويي و وجدان فاسد بعضي ها را داشتم مي شناختم
 يه روز وقتي استاد گفت خسته نباشيد
 چند تا صندلي اون طرفتر يكي از همكلاسيا از روي صندلي بلند شد گفت جا مداديم نيست
 اون همكلاسي غلط بلند شد جلوي شصت نفر گفت اين برداشته
 من از بهت زدگي روي پا نميتونستم بايستم
 يه لحظه به گذشتم فكر كردم نه چيزي  نبود كه تقاصش اين باشه
 نه يك ريال حرام نه نبود
 گناه ؟ نه نبود
 اون كه جا مداديش گم شده بود سرم فرياد زد كه تو فلان بهمان كه جا مدادي منو بر مي داري ؟ بايد تموم وسايلتو بگردم
 حتي قدرت حرف زدن نداشتم آخه اون كه چهار پنج تا صندلي اون طرفتر نشسته بود چطوري مي شد يعني
 نميدونستم چي بگم نميتونستم كاري بكنم چون همه ي شصت نفر مبهوت من بودند
 روي صندلي خودم فرو رفتم و هيچي نگفتم
 بعد از چند لحظه كه با قدرت مي خواست وسايل من را جستجو كنه و من انگار كيف دستي توي دستم خشكيده بود
 اون همكلاسي غلطم جا مدادي را از لاي چادرش بيرون اورد و خنديد و گفت بيا دسته منه ولش كن
 بغض وجودم را گرفته بود اون همكلاسي بيچاره افتاد روي دست و پاي من گريه كرد و خواست ببخشمش
 حالا از اون موقع چهارده سال گذشته
 همكلاسي غلطم وكيل شد خوشبخت شد به اوج رسيد
 همكلاسي گم كنندم خوشبخت شد به اوج رسيد
 اما از همون موقع هر بار خواستم به كسي كمكي كنم ياد اون جمله ي همكلاسي غلطم مي افتم كه گفت من ميدونم اون برداشته
 ولي هرگز دليل خوشبختيشو نفهميدم هرگز نفهميدم چرا بقيه ي همكلاسي ها از اون روز بيشتر دوستش داشتند
 چرا اون كه ضرر كرد من بودم

 اون اتفاق انقدر تاثير بدي روي من گذاشت كه اعتقاداتم متزلزل شد مجبورم كرد بيشتر به عقايدم فكر كنم و بسنجم آيا اين عقايدي كه عمريه براش ايستادگي كردم درست بودند يا اشتباه ؟

از اون به بعد  هر جاي زندگيم آدم خوشبختي مي بينم از خودم مي پرسم
 نكنه اينم دل كسي را سوزونده تونسته خوشبخت بشه ؟
خلاصه مهربانم دنيا ي عجيب ما داره با آدماي   قصه بد برخورد مي كنه
 بايد آدمها بيشتر روي كلام و رفتارشون نظارت كنند چون شايد يك كلام يا رفتار اشتباه زندگي ديگران را طوري تغيير بده كه در فكر هم نميگنجد
 

+ نوشته شده در  نوزدهم خرداد ۱۳۹۶ساعت ۱۱ ق.ظ  توسط پرستو ی مهاجر   | 
عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 205 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 2:12