تو از نظرم ديگر رفتي

مهربانم وقتي خبر آوردند كه ديگر در سرزمين من نيستي و قصد رفتن كرده اي لحظه هاي سختي بود خيلي سخت
 انگار رويا هايم به من نگاه پرسشگرانه شان را دوخته بودند
 انگار تمام آجر هاي اميدواريم ميل ريختن داشتند
 انگار خانه ي عشقم ديگر سقف نداشت
 هر لحظه رفتن تو را در خيال تصور مي كردم در خود فرو رفتم در هاي رو به ديگران را بستم
 سجاده را هر لحظه پهن مي كردم و اشكهايم را درونش پنهاني حك مي كردم
 فكر مي كردم وقتي تو باشي تحمل درد بي نگاهي آسانتر خواهد شد
 چون عشق و همين دوستت دارم براي بودنت كافي مي شد
 اما وقتي گفتند قصد رفتن به دياري ديگر داري صداي خورد شدن احساسم را شنيدم
 تصوير  يك انتظار بي هدف را ديدم
 تو را در خواب هايم با يك چمدان در حال رفتن مي ديدم بار ها از خواب پريشاني تا صبح در سكوت اشكهايم را نثار وجود پر تلاطمم مي كردم
 با رفتن تو بايد كسي جاي تو را پر مي كرد
 بايد كسي اين احساس ترك خورده را ظاهري هم شده ترميم مي كرد
 بي نگاهي برايم جانشين تو را آورد
 عشقي كه نا خواسته يك نقاب شد برايم
 وقتي همان خبر رسانان عكس هاي تو را در سرزميني ديگر نظاره مي كردند
 برگشت تو برايم غير ممكن شد
 من ساحلي بودم در كنار يك دريا ي طوفاني كه اين دريا فقط براي ساحلش يك عذاب بود نه آرامش
 اما اگر انتظار داري بي خيال رقيب تو شوم اشتباه كردي
 من روز هاي پر دردم را با عشق او گذراندم
 تو يادگار روزهاي خوشي من هستي
 وقتي در تمام اين رنج هاي بي نگاهي نا اميدي رهايم نمي كرد با عشق جايگزين تو آرام مي شدم
 دنيا ي تو پر از هيجان هاييست كه آرامش من در آن بي معناست
 برايت عشقي پر از آنچه كه مي خواهي آرزومندم تا ابد

http://bia2music.org/wp-content/uploads/2017/02/05-To-Ke-Mirafti.mp3