من کجای این قصه ام ؟

ساخت وبلاگ
 

درون آینه ی گذشته ها می نگرم
 در کجای گذشته اشتباه کردیم ؟
 در کجای گذشته قدمی به اشتباه برداشتیم ؟
 نمی دانم نمی دانم نمی دااانم
 چقدر نگران این روز ها بودم ؛ چقدر آدمها از چنین روزهایی مرا ترساندند
 اما هرگز کسی نگفت خدای امروز خدای فردا هم هست 

 چقدر آدمها قضاوت اشتباه کردند
 من ؟ هرگز به محبوب هیچکس چشم نداشتم
 من ؟ هرگز از حقی که مال دیگری بود نخواستم
 من فقط دنبال رویا های خودم بودم همین 


 چقدر آدمها به خاطر همان قضاوت های اشتباه آزارم دادند و به خیال توهم هایشان متهمم کردند 

و به خیال همان توهم ها مجازاتم کردند
 چقدر آدمهای این شهر آزارم دادند
 کسی گفت
 چقدر صبوری ؟ چقدر سکوت ؟
 گفتم این آدمها از عدالت الهی بی خبرند
 آدمهای این شهر حسودی کردند 

فقط به همه ی مهربانی هایم ؛ به همه ی خوب بودن هایم
 به همه ی یاری کردن هایم آری
 این آدمها رنگ خوبی را نمی شناسند
 فقط دلشان رنج یکدیگر را می خواهد و بس
 چقدر آدمهای این شهر به جرم خوب بودنم تیشه بر آبرو نواختند
 و در پایان هر تیشه ای خود رسوا شدند 

و هیچ 


 چقدر به تنهایی به جنگ بد نشدن هایم رفتم ؛ چقدر عزیز ترین آدمها زیر پایم را خالی کردند 

تا از خوب بودن پشیمان شوم
 اما با هر افتادنی دستم را گرفت همان خدایی که لایق پرستیدن است
 وقتی پادوهای  اغذیه خانه های  همین نزدیکی عشق را تنها راه بردن یک آبرو می دانستند  
 در تمام گذشته اندیشیدم
 و دلم می خواست بگویم تو حتی لایق یک نگاه هم نیستی چه برسد به نکوهش
 و باز هم بگویم یک اعتراف شوخی وارانه تقاص صد ساله ندارد ها
 چه کنم که شنونده عاقل نبود و تمام عقده های خود را سالهاست نثارم می کند
 چقدر آدم های این شهر حسود مرا به جنگی بی طرف کشاندند و روحم را زخمی کردند
 و این بار با تمام تجربه های گذشته ام می گویم 


 ما آدمای شهر حسودیم ما واقعا با هم چه کردیم ؟ 

 

http://dl.rozmusic.com/Music/1397/05/11/Ali%20Zand%20Vakili%20-%20Shahre%20Hasood.mp3

عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 206 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 4:26