این روز ها

ساخت وبلاگ


دوستی می گفت
عاشق کسی باش که دوستت داره, نه کسی که دوستش داری
این روز ها کلافه تر از تمام همیشه ام
این روزها خسته تر از تمام نمی دانم های ذهنم شده ام
پریشان می شوم
وقتی آدمها منظورم را نمی فهمند
پریشان می شوم
وقتی
آدمها از هر کلامم دوست داشتن خودشان را تعبیر می کنند
این روز ها کلافه که نه , پریشان که نه
شاید بگویم فنا شده بهتر باشد
این روز ها حتی من آدم های روزگارم را نمی فهمم
وقتی ارتباطم را نشانه ی عشق می دانند
این روز ها با صداقت می گویم
عاشق هیچکس نیستم
حتی تو که از پاسخ دادن به من فرار می کنی
من عشق را فقط در متنهایم جاری کرده ام
وگرنه عاشق هیچکس نبوده ام و نیستم
فکر می کنم
عشق آدم خودش را می خواهد
تحمل خودش, لیاقت خودش
که من لیاقت را نمی دانم اما تحمل سختی هایش را ندارم
این روز ها به قدری از جهانم خسته ام
که باور نمی کنم
چگونه می توانی فکر کنی که همان محبوب من باشی
این روز ها به آدم های گذشته سر زده ام
نه برای اینکه عاشقشان هستم
فقط برای اینکه بگویم
حال دلم پریشان تر از همه ی گذشته هایمان شده
مرحمی برای زخم های روحم داری ؟
و افسوس که تو هنوز نفهمیده ای
من پریشان جاده ی تنهایی خودمم
تنهایی که تو درونش هیچ جایی نداری
فقط در همان سلام پس از یک عمر خواستم بگویم
تنها مالک خاطرات خوشم
فرصت وصال احساسمان سالهاست که به پایان رسیده
تو امروز فقط یک دوست خاطرات گذشته ای و دیگر هیچ

+ نوشته شده در  نوزدهم آذر ۱۴۰۲ساعت ۱۰ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   | 

عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 25 تاريخ : سه شنبه 21 آذر 1402 ساعت: 17:41