محبوبم
نیازی نیست برای من حرف بزنی
این احساس شکست خورده از نگاه پریشان تو پیداست
اما نمیدونم چرا
تو سالهاست که رفته ای , سالهاست که نیستی
ولی حضور تو را در قلبم حس می کنم
به دنبال یک بهونه می گردم برای دلکندن از تو
اگر اشتباه فهمیده ام
پس یه کاری کن دلت با من حرف بزنه
اگه عشقت واقعیِ بهم نگاه کن و بگو
دوست دارم تا دلم گرم بشه به بودنت
وقتی نمیگی
فکر می کنم اسیره جاده ی یک طرفه شدم
که هیچ مقصدی ندارم
من عشقُ اینطوری نشناختم
که باشی اما در سکوت دوستم داشته باشی
من نمیدونم
چطوری می خوای دلتُ راضی کنی
که با احساس من از عشق واقعی بگه
ولی محبوب جان و دلم
عزیزترینم
تا کی می خوای نقش یه بی خیالُ بازی کنی؟
برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 23