حرف های نگفته

ساخت وبلاگ


گاهی با خودم می گویم
امان از حرفهای نگفته , ای داد از حرفهای نزده
گاهی وقتها فرصت ها انقدر کوتاهند
که نمی توانی حرفهای یک عمر را درونش جای بدهی
گاهی وقتها
کلافه می شوی
از دست سرعت بالای گذشتن زمان
و دلت می خواهد بر سر تک تک ثانیه ها فریاد بکشی
تو را به خدا صبر کنید
هنوز حرف دلم را نگفته ام
وقتی بی نگاه شدم
بی خیال تمام قصه های احساسم شدم
برایم دیگر دنیا و اتفاقاتش فرقی نداشت
از عشق می نوشتم
اما درونم پر بود از حرف های نگفته
و دریغ از یک گوش شنوای دلنشین برای قلبم
بی نگاه که شدم
یکباره دنیا را به حال خودش رها کردم
هر چه دلش خواست
دلم را شکست و زمینم زد
هر چه دلش خواست
عشق درونم را سرکوب کرد
اما نمی دانم چرا

عشق به این آسانی ها دست از سر دلم بر نداشت
وقتی دنیا از دست بی خیالی هایم بی نهایت عصبانی شد
عزیزترین دارایی زندگیم را از من گرفت
دوباره طوری زمین خوردم که تا مدتها نمی دانستم در کجای زمان قرار دارم
ولی دوباره دستم را به دیوار عشق تو گرفتم و بلند شدم
حالا ایستاده ام
در حالیکه بیشتر از همه ی گذشته ها
قلبم پر از حرفهای ناگفته شده
حالا ظاهرا ایستاده ام
اما دیگر به من بودن خودم اعتقاد ندارم
و دوباره بعد از همه ی همان چند ثانیه بودنت
از پیروزی دنیا و زمین خوردن دوباره ام می ترسم
چرا که این بار
نه عزیزترینی دارم که به او تکیه کنم
نه عشقی که دیوار شود برای ایستادنم
فقط خدایی دارم
که همان دیشب تا صبح برایش اشک ریختم
شنید و به من لبخند زد
خدایا یکبار هم شده برایم خدایی کن

دانلود فایل با لینک مستقیم

+ نوشته شده در  هفتم آذر ۱۴۰۲ساعت ۹ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   | 

عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 41 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1402 ساعت: 11:08