مشاور من

ساخت وبلاگ


گاهی مواقع تجربه ها و تخصص ها اوضاع را بدتر می کنند
به مشاوری گفتم
حال دلم خوب نیست
هر روز بدتر از قبل میشم
گفت بین آدمای زندگیت
فکر کن صدای چه کسی رو بشنوی ممکنه کمی حال دلتو بهتر کنه
گفتم
یکی بود حالا نمیدونم هست یا نه
ولی دلم گرمه که هست
گفت
ممکنه حالا هم باشه؟
گفتم
نمیدونم
ولی عمریه گوشه ی قلبم دارمش
گفت
به نظرم باهاش حرف بزن
شاید حال دلت بهتر شد
رفتم پیداش کردم و باهاش حرف زدم
دوباره به مشاور گفتم
این چه پیشنهادی بود ؟
گفت چرا؟
گفتم
حال دلم که بدتر شد
گفت چرا ؟
گفتم تا قبل از پیدا کردنش یه روزنه ی امید توی قلبم بود
حالا همونم از دست دادم
گفت
مگه چی شد ؟
گفتم
خاطراتش توی ذهنم مرور شد
گفت خاطرات بد ؟
گفتم
مشکل همین جاست
که اون صاحبه بهترین و زیبا ترین خاطرات زندگیمه
گفت خوبه که
گفتم
حالا فهمیدم
یه عمر فقط خاطراتش برام مونده بود
وگرنه خودش آدم دنیای دیگری بوده
گفت عجب
گفتم
بعضی وقتها آدمهای خاطرات خوب باید توی همون خاطرات بمونن
تا بتونی هر وقت حال دلت بد شد به یادشون بی افتی
با برگردوندن اون آدما فقط حال دلتو بدتر کردی
چون اون آدمای خاطرات خوب اگه می خواستند توی قلب و ذهنت بمونن هیچوقت نمی رفتند
حالا به قول خودم
دلم گرفته تر از گلهای قالی شماست

+ نوشته شده در  دهم آذر ۱۴۰۲ساعت ۱۱ ق.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   | 

عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 37 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1402 ساعت: 11:08