رهگذر امروز

ساخت وبلاگ


محبوبم
امروز یک بُعد دیگر از عاشقی را شناختم
یک بُعدی که شاید من به آن توجهی نکرده بودم
خیلی وقت پیش استادی داشتم در وادی هنر
به من گفت
آدمها گاهی بعد از غرق شدن در نقششان

در زندگی یک بُعد دیگر خود را نشان می دهند
که تو شاید سخت بتوانی پیدایش کنی
امروز بُعد جدیدی از آدمها را شناختم
من به آن می گویم تجربه
و برای به دست آوردنش

باید در نقشی فرو می رفتم که
بتوانم پیدایش کنم
و راز پنهان درون عشق این بود
دوستت دارم ولی هرگز نمی خواهمت
تا به حال در هیچ جای روزگارم

چنین چیزی را نه دیده و نه شنیده بودم
شاید در رمان ها یا فیلمها شبیهش بسیار باشد
اما باورش سخت است
که با تمام وجودت
فردی را دوست داشته باشی ولی نخواهیش
صبر کن
حالا می فهمم
میشه همون جمله ی همیشگیم
که اگر در عشقورزیدن کوتاهی کنی
عشق خودش در میانه ی راه اسیر دو راهیت می کند
و کم کم از سرزمین عشق بیرون می افتی
من در جایی از روزگارم چنین بُعدی را شناخته بودم
حالا یک رهگذر دیگر از کنارم رد شد و رفت
تا به صندوق فراموشی هایم بپیوندد
یادت هست در همان کودکی هایمان به من گفتی
برای زنجیر شدن دستهایمان
باید از خوبی ها و بدی های زیادی بگذریم ؟
رهگذر امروز ناجی من بود
برای همین از او دلگیر نیستم
یک ناجی از طرف خدا
تا نگذارد زمین بخورم
تا تکیه گاه شود
مبادا روزگار در شکستنم موفق شود
برایش دعا می کنم
روزی بی نهایت عاشق کسی شود
در حدی که نتواند لحظه ای بدون او بماند
شاید عشق توانست
حال دلش را خوب کند
به جبران حال خوبی که برای دیگری ساخت

+ نوشته شده در  بیست و هشتم آبان ۱۴۰۲ساعت ۷ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   | 

عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 32 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1402 ساعت: 13:51