توی زندگیم

ساخت وبلاگ


سایه ها می فهمند درد درونم را
اما در پس این سیاهی ها هیچ دلی به آرامش دلم فکر نکرد
انگار دنیا هم روی دیگرش را نشانم داده
انگار بعد از سیاهترین اتفاق زندگیم
دیگر به هیچکس حسی ندارم
خوب یا بدِ هر چیزی برایم فرق ندارد
انگار عزیزترین زندگیم با رفتنش احساسم را با خود برده
انگار دیگر بودن یا نبودن تنها توی زندگیم هم برایم فرقی ندارد
دیشب وقتی نامش را دیدم به پهنای صفحه ی روزگارم اشک ریختم
و گفتم
چرا دیگر دلم برایت تنگ نیست ؟
چرا دیگر حسی به تو ندارم ؟
به جایی رسیده ام که
نه با آمدنت شاد می شوم , و نه با رفتنت غمگین
کسی میگفت
عوارض سوگ همین است
حتی از عزیزترین عشق روزگارت هم می گذری
حالا از تو گذشته ام
من دیگر نیازی به هیچ عشق ماندگاری ندارم
تنها عشق ماندگارم مادرم بود که روزگار بی مروت از من گرفت
حالا هر چه می خواهی برو از من دور شو
هر چه می خواهی دروغ بگو و با نام مستعار کنارم باش
هر چه می خواهی خاطراتت را از قلبم پاک کن
می ترسم روزی عوارض سوگ تمام شود و دوباره پریشان عشق ماندگارت شوم
پس خدا به همراهت
ای تنها توی زندگیم

دانلود فایل با لینک مستقیم

+ نوشته شده در  هشتم آبان ۱۴۰۲ساعت ۱۲ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   | 

عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 33 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1402 ساعت: 18:49