این روز ها خوب که فکر می کنم
درست گفتند
مادر یکی از اون نعمت هاییست که در هیچ جهانی نظیرش پیدا نمیشه
مادرم را هر لحظه عبادت می کردم
هر لحظه در آغوش می گرفتم و هزاران بار خدا را شاکر بودم برای داشتنش
مادرم قبله گاه من بود و من بعد از خدا به حد پرستش دوستش داشتم
باور نمی کنم آدمی در جهان من مادرانگی محبوبش را درک کرده باشد
حالا دلم در حد ناباوری بی قرار شده
حالا دلم مثل دیوانه ها سر به دیوار می کوبد و محبوبش را می خواهد
حالا که نیست
حالا که قرار است هیچوقت نباشد
معنای بودن و داشتن را به رنج آور ترین طریق ممکن می فهمم
گاهی دلم آروم میشه
به خاطر اینکه هرگز از من دلگیر نشد
ولی پس از آن دوباره بر سر و رو می کوبم و می گویم
خدایا من که مادرم دُر نایابم بود
من که مثل کعبه ی عشق طوافش می دادم
پس دلیل این هجرانی که نسیبم کردی چه بود ؟
خدایا مرا ببخش اگر به بدترین اتفاق روزگارم اعتراض دارم
آری اعتراض دارم
برای اینکه مادرم تمام زندگیم بود
حالا تو خواستی و من راضیم به رضای تو
اما امیدوارم حتی بدخواه ترین بد خواهانم هم چنین لحظه هایی را تجربه نکنند
ای بی تکرار ترین نعمت روزگارم
از خدا بخواه که دل بی قرارم را آرام کند
شاید پذیرفتم رسم دنیا همین است
برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 58