دنیای خنده وانه های الکی - برخورد

ساخت وبلاگ


بعضی وقتها بعضی اتفاقاتُ فقط شنیدی و باور نمی کنی
یه بار توی یه کتابی خوندم
دانای فهمیده شدن کار هر کسی نیست
اگر تونستی در زندگی دانای فهمیده باشی راه زندگیتُ درست انتخاب کردی
من شنیده بودم که ممکنِ در تحصیل کرده ها هم بی خرد پیدا بشه
ولی هرگز به این شدت ندیده بودم
با پزشکی روبرو شدم که در باور من نمیگنجید
برخورد افتزاح , لحن بد و بی ادب

فقط بهش زل زده بودم و همینطور با خودم تکرار می کردم
نههههههه باورم نمیشه
اون پزشک متخصص بود ولی در هر چهار تا کلمه سه تا توهین می کرد
ابتدا فکر کردم شاید با ما مشکل داره
ولی بعدش شنیدم که همه ی بیمارا از دست توهیناش شاکی بودند
اصلا برای من قابل فهم نبود
یعنی چیییییی ؟
چرا پزشکی با اون همه اعتبار اینطوری به بیماراش توهین می کنه ؟
در افکارم گم شده بودم
به دنبال یک دلیل می گشتم
که پیدا نکردم
به یاد اون قضیه افتادم
که پادشاه عادلی فهمید در یکی از مراکز تحت سلطنتش به ارباب رجوعی توهین کردند
دستور داد کلا همه ی افرادی که در اون مرکز کار می کردند را اخراج کنند
خلاصه ی حرفهای اون پادشاه اینطوری شد که
روزی شما از طریق همین مراجعه کننده ها تامین میشه

وای بر مجموعه ای که برای روزی دهندش ارزش قائل نباشه
نمیتونم بگم تا دنیای خنده وانه های الکی
بعدی مواظب آرامش دلهاتون باشید
چون خودم اصلا با این اتفاقات حال دلم خوب نیست

+ نوشته شده در  شانزدهم بهمن ۱۴۰۱ساعت ۱۰ ب.ظ&nbsp توسط پرستو ی مهاجر   | 

عشق آرماني...
ما را در سایت عشق آرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahimehrajabi بازدید : 105 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1401 ساعت: 15:40